The truth I am a GIRL . I am SMART and I know every thing

                   IN THE NAME OF GOD        

تاریخ: ۲۰ دسامبر

. احساس خوبی دارم

در حیاط خانه مشغول بازی کردن بودم وکامیون حمل بار را که وسایل همسایه جدید را خالی می کرد تماشا می کردم که ناگهان دختر همسایه جدید از راه رسید 

همان کسی بود که همیشه منتظرش بودم ! به محض اینکه دیدمش فهمیدم . یک پیراهن چهارخانه بامزه تنش بود وچشم ها و موهایش قهوه ای بود . توی ذهنم مجسم می کردم که با او دوست شده ام

احساس میکردم قلبم وارونه شده است

قلبم به تاپ تاپ افتاده بود . نمی توانستم تمرکز کنم

هیجان زده شده بودم . یک مرتبه متوجه شدم یکراز بزرگ دارم. "چشم های مان به هم دوخته شد ." این جمله را توی کتابی خوانده بودم که مامانم کنار تختش گذاشته بود . حقیقت داشت . وقتی به چشم های قهوه ای اش نگاه کردم احساس کردم خیلی وقت است همدیگر را می شناسیم . وقتی به او نگاه می کردم دستپاچه می شدم

اثر : Barbara Becker Holstein

Violet.Baudelaire 

A Girl Like You

she is a girl who changes mind,

takes chances,turns heads,listens.

she is the first to arrive,the last to leave,the first to lend a hand.

she is a girl who remembers,pauses,makes an effort,laughs,she is unique,irreplaceable,real.

that girl is...you!

دختری مثل تو

دختری است که افکارش را تغییر میدهد,تغییرات را میپذیرد,اطرافش را به دقت میبیند و گوش میدهد.

او اولین کسی است که وارد جایی میشود و آخرین کسی است که خارج میشود.

اولین کسی است که به کمک دیگران میشتابد.

دختری است که همه چیز را به خاطر میسپارد,

درنگ میکند,تلاش میکند و میخندد.منحصر به فرد,بی نظیر و صمیمی است,

دختری مثل...تو!

hermion.snape

ادامه نوشته