راه و روش ضایع کردن پسرا !

۱.وقتی که حرف میزنن مثل دیوار باهاشون رفتار کنین.

۲.وقتی میخوان شمارو عصبانی کنن در کمال خونسردی بهشون لبخند بزنین.

۳.وقتی توی خیابون دارن مثله ندید بدیدا نگاتون میکنن‌‌‌‌‌ زل بزنین تو چشاشون.

۴.وقتی پیش جمعی از دوستان ارازل و اوباششون میخوان شماره بدن سریع  و بدون توجه ردبشین تا پیش دوستاشون خیط بشن

۵.وقتی با خل بازی هاشون پیش مامانتون میخوان اذیتتون کنن به مامانتون پناهنده نشین بلکه با گفتن حرف هایی مثل:«آقا کوچولو بدو یه لیوان آب واسه خاله بیار»نادیده شون بگیرین.

۶.برای عملکرد بهتر خوفه یه سری به کلاسهای رزمی بزنین.اونجا فوت و فنّ مبارزه رو بهترو بیشتر یاد میگیرین. 

اگه حال کردین یه نظری هم در راه خدا بدید!

violet.Baudelaire

the truth I am a girl , I am smart and I know every thing

تاريخ : ۱۲ اكتبر

من يك راز دارم . مي خواهم چيز هايي درباره ي بزرگ شدن بدانم . مي خواهم از مامانم سوال هايي بپرسم ، سوال هايي مثل اين كه كي مي توانم لباس خانم هاي بزرگ را به تن كنم ؛ اما نمي توانم . هر وقت از او سوال مي كنم ، نگاهش را از من بر مي گرداند و شروع مي كند با انگشت هايش بازي كردن . بعد هم (يادش مي ايد ) كه بايد شام بپزد يا لباس توي ماشين رخشويي بيندازد و من هيچ وقت جوابي براي سوالم از او نمي گيرم . چرا ؟ مگر او نمي داند كه من چقدر از اين همه سوال توي ذهنم گيچ شده ام ؟ اگر او نتواند به من بگويد بايد منتظر چه چيز هايي باشم ، پس چطور بايد منتظر بزگ شدن باشم ؟ بعضي وقت ها ارزو مي كنم كه دختر خانم آلن بودم . او مادر انجلا است . خانم آلن هر چيزي را كه انجلا بايد بداند به او مي گويد . انجلا خيلي خوشبخت است و همين طور هم درست است . من كمي خوشبخت هستم ، چون حداقل مامانم به كمي از سوال هايم جواب مي دهد .

violet.Baudelaire

only one you...

in this world...

in this world there is only one you

you have your very own ways

you've got your own walking shoes

in this world

you are the only one who smiles & laughs

exactly as you do

you are the only one who lives and thinks exactly as you do

you are your very own you!

.

.

نمیدونم چرا اصلا حال ندارم ادامشو بنویسم!چند جمله دیگه ادامه داشت.بیخیال بابا!

تا همینجاش کافیه!

پ.ن:شکلک ها واسه وب شکلک دونی هستن

hermion.snape

شکل دخترونه ی مرورگر ها!

 

 

کششش رفته شده از یه دختر خوب!

صرفاجهت خنده!

يکی از همکلاسی های دوره دبستان رو دم دانشگاه دیدم، داشتیم گپ می زدیم که دوتا دختر که ازشون بدم میومد از در دانشگاه اومدن بیرون...
گفتم: اه..! باز این عن اومد!
گفت: اون خواهرمه!
سریع گفتم: نه! اون یکی!
گفت: اونم زنمه!!!
از اونی که روز ازل شانس پخش میکرده شخصاً متشکرم !
.

.

.

نتیجه اخلاقی:پشت سر دخترا حرف نزن!از دخترا هم سعی کن بدت نیاد!

پست بی ارتباط!

ميگن تو بهشت یه قسمتی هست که دخترای کم حجاب سوار یه ون میشن میرن خیابون به گشت ارشاد گیر میدن ....!

اینو همین طوری گذاشتم!دلیلی نداشت!اصلا ربطی به موضوع وب نداشت!گفتم یکم بخندیم از این حالو هوا درآیم!

تفاوت دیدگاه دخترا و پسرا

[تصویر: 0002031E.gif]

وقتی یه دختر عکس یه نی نی رو میبینه:

ای جوووونم!قربون اون لپات برم...عزیییییییییزم!!چقد تو نازییی...جوووووووووووووون...دورت بگردم فسقلی...اون لپاتو گاز بگیرم...!

وقتی یه پسر یه نی نی رو میبینه:

گمشو بابا!حالا انگار چی هس این تحفه!بیشتر شبیه میمونه!خدایی من خوشگلتر بودم یا این بیریخت؟؟!

بعله!اینطوریاس!

 

Hermion.snape

حسودی یا غیرت؟!

دقت کردین میگن دخترا حسودن؟!ولی اسم حسودیه  پسرا رو میذارن غیرت!!!

آخه این چه منطقیه؟؟!

کنکور!

چرا خدا مردها را آفرید؟
1
. هدف خاصی نبود
2.
گِل اضافه مونده بود
3.
نسخه آزمایشی بود
4.
اصلا کار خدا نبود

چرا خدا مردها را از روی زمین برنمی دارد؟
1.
از نظر خدا مردها وجود خارجی ندارند
2.
مگه ما روی زمین مرد هم داریم
3.
وجود اینگونه از درندگان برای موازنه جمعیت روی زمین ضروری به نظر میرسد
4.
حالا چه عجله ایه؟

اگه خدا مردها را نمی آفرید چی می آفرید؟
1.
چیز خاصی نمی آفرید
2.
پیراشکی
3.
خروس دریایی
4.
فضای خالی

اگر جمعیت مردها منقرض شود چه می شود؟
1.
مگه قراره اتفاقی بیافته
2.
خارشتر کویر لوت که آفت نداره
3.
اکوسیستم به شرایط بدون انگل برمی گردد
4.
یه هیولا کمتر دنیا قشنگتر

چه وقت مردها عاشق می شوند؟            

۱.چه وقت مردها عاشق نمی شوند!
2.
هر وقت مامانشون بگه
3.
چون یکدفعه می شوند خودشان هم نمی دانند که کی می شوند
4.
یک روز از همین روزا !


مردها چه وقت عشق قبلی خود را فراموش می کنند؟
1.
در همون وقتی که عشق جدید خود را کشف می کنند
2.
جدید و قدیم نداره فقط بازیگر نقش زن عوض میشه .(قانون 4 نیوتن)
3.
بستگی تام و تمام به میزان تستر.... دارد.
4.
رابطه مستقیم با نظر مادر بزرگ کودک فهیم دارد.

مردها در مقوله ایجاد یک رابطه عشقی جدید در حکم چه چیزی هستند؟
1.
فنر با ثابت بالا
2.
پارچه استرچ
3.
یک نوع ماده الاستیک با ساختار ناشناخته
4.
کش تیرو کمان

مردها معمولا هر چند مدت یکبار عاشق می شوند؟
1.
هر شب
2.
هر وقت که خدا بخواد
3.
هر وقت تستر..... بگه
4.
سیکل خاصی ندارند

مردها وقتی تصمیم به ازدواج می گیرند چه کار می کنن؟
1.
اون موقع نمی تونن کار خاصی بکنن!
2.
تمام تلاششون رو می کنن که بتونن 1 کاری بکنن!
3.
به مامانشون می گن که 1 کاری بکنه چون دیگه وقتشه که اونا رسما خیلی کارا بکنن!
4.
می رن کلاس آمادگی جسمانی!!
وقتی مردها تصمیم می گیرن ازدواج کنن چی می گن؟
1.
چیزی نمی گن چون وقت عمله
2.
وقت نمی کنن چیزی بگن
3.
اولش چیزی برا گفتن ندارن ولی بعد که خرشون از پل گذشت نطقشون باز میشه
4.
در این برهه از تاریخ طبیعی هیچ کس نمی فهمه که اونا چی می گن
مردها چطور زن زندگی شون رو می گیرن؟
1.
با دست
2.
با تور
3.
با چنگول
4.
با زبون

معیار مردها برای انتخاب همسر چیه؟
1.
هر که پیش آمد خوش آمد
2.
به روش جستجوی ترتیبی در لیست سیاه
3.
ده بیست سی چهل

 

چند روش ساده برا حالگیری!

۱-دختر های عزیز اگر دانشجو هستید و تقاضای جزوه از شما زیاد است به پسرها قول بدهید که جزوه را روز قبل امتحان به دست شان میرسانید وحال با خیال راحت میتوانید روز قبل امتحان به دانشگاه نیایید.

۲-اگر پسری شماره ازتون خواست با متانت کامل شماره برادر گرامیتان را بدهید و بگویید منتظر تماس هستید.( البته اگه برادرتان از اهالی محترم لات های سر کوچه باشه نتیجه جالب تری عاید پسر خواهد شد)

۳-  اگر در حال رانندگی هستید و پسری ازتون سبقت گرفت تا بهتون ثابت کنه رالی کار میکنه و بهتون گفت :رانندگی کار ما شیرمرد هاست نه شما ها
.

شما میتونین بزنین رو گاز و به ماشین طرف نزدیک بشین و علاوه بر این که دستتون رو روی بوق گذاشتین از انتهای حنجره ی مبارکتان یک جیغی بکشید که تن جد محترم پسره هم در گور بلرزه و بلند بگویید مگه خودت خواهر مادر نداری؟ ای مردم بیاین منو از دست این شیاد نجات بدین.

این موقع هست که پسره کلا واژه ی شیر رو از ذهنش واسه ی همیشه محو میکنه و به دنبال یه سوراخ موش میگرده
.

4- اگه یه پسری ازتون خواستگاری کرد دو حالت پیش میاد
:

الف-اگه از پسره خوشتون میاد که دیگه خودتون بلدین چیکار کنین (در محدوده ی این بحث نمی گنجه)

ب-اگه از پسره خوشتون نمیاد بهش بگین شماره و ادرستون روبدین تا شوهر سابقم رو واسه تحقیق بفرستم خدمتتون(قیافش اینجا خیلی دیدنیه)

5- سعی کنید در یه رشته مثلا کوهنوردی تبحرلازم رو کسب کنید و با نامزدتان به کوه رفته و بهش بگویید:اگه منو دوست داری باید اول به قله کوه برسی

باور کنید تلاشش واسه بالا رفتن از کوه و جلو زدن از شما خیلی دیدنیه(به خصوص اگه وزنش هم بالا باشه)

6-
یه سوال فوق العاده سخت و گیج کننده رو پیدا کنید و به هم کلاسی پسرتان نشان دهید و به او بگویید :از اونجایی که شما از بقیه هوش بالاتری دارین میشه این مساله رو واسم حل کنید(با لحنی معصومانه)

اینجاست که پسره سرخ و سفید میشه و با راه حل های عجیب و غریب والبته اشتباه تن انیشتین و داروین و مندل و ....روتوی قبر میلرزونه ,اخرشم با کمال تاسف اعتراف میکنه که بلد نیست

 البته اینا پیشنهاد های من نیست!یه سری قوانینه که در کتاب قانون دخترانه اومده.این کارارو نکردینم نکردین حالا!اگه کرم درونتون فعاله میتونین ازشون استفاده کنین!نوش جونتون!

Hermion.snape

...وباز هم حقیقت

زن
زن عشق می كارد و كینه درو می كند
...دیه اش نصف دیه توست
می تواند تنها یك همسر داشته باشد و تو مختار به داشتن چهار همسرهستی
برای ازدواجش ــ در هر سنی اجازه ولی لازم است و
تو هر زمانی بخواهی به لطف قانون گذار می توانی ازدواج كنی


او كتك می خورد و تو محاكمه نمی شوی
او می زاید و تو برای فرزندش نام انتخاب می كنی

او درد می كشد و تو نگرانی كه كودك دختر نباشد...
او بی خوابی می كشد و تو خواب حوریان بهشتی را می بینی

او مادر می شود و همه جا می پرسند نام پدر
و هر روز او متولد میشود؛ عاشق می شود؛ مادر می شود؛ پیر می شود و میمیرد

و قرن هاست كه او؛ عشق می كارد و كینه درو می كند
چرا كه در چین و شیارهای صورت مردش به جای گذشت زمان، جوانی بر باد رفته اش را می بیند

و در قدم های لرزان مردش؛ گام های شتابزده جوانی برای رفتن

و درد های منقطع قلب مرد؛ سینه ای را به یاد می اورد كه تهی از دل بوده

و پیری مرد رفتن و فقط رفتن را در دل او ...

 

کش رفته شده از یه آنتی بوی

Hermion.snape

زنانی که زندگیمان را تغییر دادند

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com

زنانی هستند که زندگی ام را تغییر دادند چون راهنمایم بودند.

زنانی هستند که زندگی ام را تغییر دادند چون دوستانم بودند.

زنانی هستند که زندگی ام را تغییر دادند

چون زن بودند!

there are women who changed my life because they were mentors.

there are women who changed my life because they were friends.

there are women who changed my life because they were

women!

Ashley rise

Hermion.snape

تفاوت را احساس کنید!

فرانسه :

پسر: بن ژور مادام! حقیقتش رو بخواید من از شما خوشم آمده و میخواهم اگر افتخار بدید با هم آشنا شیم!
دختر: با کمال میل موسیو!

ایتالیا :

پسر:خانوم من واقعا شمارو از صمیم قلب دوست دارم و بسیار مایلم که بیشتر با شما آشنا شم!
دختر: من هم از شما خوشم اومده و پیشنهاد شمارو باکمال میل می پذیرم!

انگلیس :

پسر: با عرض سلام خدمت شما خانوم محترم!
خانوم من چند وقت هست که از شما خوشم اومده می میخوام اگه مایل باشید باهم باشیم!
دختر:چرا که نه؟ میتونیم در کنار هم باشیم!

و اما... ایران :

پسر: پیــــــــــــــــــس ... پیس پیس ...
پـــــــــــــــــــــــی ــــــــــــــــس ... پیییییییییییییس ...
ســــــــوووووووو ... ســــــــــوووو ...
ســــــــــــس ... ســــــــــــــــــــــــ ـــــــــــس ...
پــــــــِـخخخخخخخخخ ... چِــخـــــــــــــــه ...
هووووووی با تواما! بیا شماره مو بگیر بزنگ!
دختر: خفه شو! کصافطِ عوضی! مگه خودت خوار و مادر نداری
راه افتادی دنبالِ ناموس مردم،بی ناموس!
شماره تو میگیرم فقط واسه اینکه شرتو زود کم کنی!
ساعت 10 زنگ میزنم...

 

نمیدونم!اینو همینجوری گذاشتم!اینم کش رفته از سرگرمی طنز بود.

Hermion.snape

اگه پسرا نبودن...

اگه پسرا نبودن کي مامانا رو دق مي داد؟

اگه پسرا نبودن به کی می گفتن اوا خواهر ؟

اگه پسرا نبودن کی شلوار کردی می پوشید بیاد تو کوچه ؟

اگه پسرا نبودن کی مجنون می شد ؟

اگه پسرا نبودن کي خونه رو مي کرد باغ وحش؟

اگه پسرا نبودن تو دانشگاه استاد کيو ضايع مي کرد؟

اگه پسرا نبودن کی خالی می بست ؟

اگه پسرا نبودن دخترا به چي مي خنديدن؟

اگه پسرا نبودن کی چرت وپرت می گفت ؟

اگه پسرا نبودن کی زورگویی می کرد ؟

اگه پسرا نبودن کی مغنی می شد ؟

اگه پسرا نبودن کی کرم می ریخت ؟

اگه پسرا نبودن کی ابروهاشو بر می داشت ؟ (هههههههه)

اگه پسرا نبودن دخترا کيو سر کار مي ذاشتن؟

اگه پسرا نبودن دخترا کيو تيغ مي زدن؟

اگه پسرا نبودن کي تو کلاس مي رفت گچ مي ياورد؟

اگه پسرا نبودن کي اشغالا رو مي ذاشت جلوي در؟

و...اگه پسرا نبودن...خیلی اتفاقای دیگه هم میفتاد!حالا گفتن نداره!

 

کش رفته شده از وب سرگرمی و طنز,با اندکی تغییر و تخلیص!

Hermion.snape

دختر شایسته ی دنیا2012

 

 

.

.

.

بازهم دختری چینی توانست عنوان دختر شایسته ی دنیارا کسب کند!
به گزارش روزگار نو، بعد از این دختر چینی که نامش یو است، جسیکا میشل از استرالیا توانست در جایگاه نفر دوم قرار بگیرد.این دومین بار است که دختران چینی می توانند در جایگاه اول این مسابقات قرار بگیرند.
"البته این خبر جدید نیستش ولی خب گفتم بذارم!"   ...   اگه میخواین عکسارو ببینین برین ادامه مطلب.(رمز نداره)
حالا من نمیدونم پسر شایسته هم داریم آیا یا نه؟!؟
Hermion.snape
ادامه نوشته

The truth I am a GIRL . I am SMART and I know every thing

تاریخ:۲۱ سپتامبر

چطور میتوانم با احساسات عجیبی که دارم باز هم به درس و مشق فکر کنم؟قلبم آنقدر تند می زند که حتی نمیتوانم نفس بکشم.

بی صبرانه منتظرم تا فردا باز هم او را ببینم.حالا میفهمم دختر ها چطور دوست مورد علاقه ی خود را پیدا میکنند.امروز این اتفاق برای من افتاد و من فقط ۱۰ سال دارم.

و این حقیقت دارد.

 

اثر:Barbara becker holstein

Hermion.snape

 

 

خواهرانه  -  sister-ness

sister-ness

flowers today for sister-ness:

for blue jeans...

for staying...late...to talk

for road trips,soda & daydreams

...for high school days

...and college days

...and all the years in-between

flowers for the sisters we grow up with...

and those we meet along the way.

خواهرانه

گل های امروز تقدیم به خواهران...

...به شلوار جین آبی..

به گفتگو های شبانه...

...به سفر با اتومبیل,لیموناد و خیالبافی های بی حدو مرز...

به روز های دبیرستان...

...به روزهای دانشگاه

...وهمه ی سال هایی ک در پیش داریم

گل ها تقدیم به خواهرانی ک با ما بزرگ می شوند...

و کسانی که در مسیر زندگی با آن ها آشنا میشویم.

"Ashley rise"

Hermion.snape

بانوان نامدار ایرانی

از آنجا که بزرگترین کتابخانه‌های ملی و تاریخی و علمی ایران (جندی شاپور -کسروی) توسط اعراب به آتش کشیده شد و هزاران کتاب ایرانی به گفته مورخ و جامع شناس بزرگ عرب (ابن خلدون) نابود شد و به دریا ریخته شدند و بسیاری از بزرگان این سرزمین گمنام ماندند و اثری از آنان یافت نشد ولی با همه فراز و نشیب‌های یورش اسکندر گجستک و یورش اعراب بدوی هنوز نام شیرزنان بزرگی از سرزمین مقدس ایران برای ما به جای مانده است که گوشه‌ای از نام و جنگاوری‌هایشان را در اینجا از نظر خواهید گذراند.



ماندانا
ماندانا دختر آژی دهاک



ماندان یا ماندانا در لغت به معنی شاه بوی عنبر سیاه، دختر آژی دهاک آخرین پادشاه ماد که همسر کمبوجیه پدر کوروش شد و از این وصلت کوروش متولد گردید. او در تربیت و نیز انتقال قدرت به کوروش سهم بسیار موثری داشت. ماندان اولین مدرسه جمعی که در آن برگزیدگانی از پسران بودند بنیان مینهد که خود شخصا به دانش آموزان این مدرسه درس حقوق و قانون را می‌آموخت و به کوروش می‌آموخت که باید پایه و اساس ظلم و بیدادی را ویران نماید و در هر حال یار و همیار زیردستان باشد. در این مدرسه فنون سوارکاری و تیراندازی و نبرد نیز آموزش داده می‌شد.

شیــــرین
شیرین همسر خسرو پرویز



شاهزاده ارمنی و برادر زاده و جانشین مهین بانو فرمانروای ارمنستان و زنی خردمند که همسر وفادار خسرو پرویز بود. در آن زمان ارمنستان یکی از شهرهای کوچک ایران و شاه ارمنستان زیر نظر شاهنشاه ایران بود. خسرو پرویز و شیرین حماسه‌ای از خود ساختند که همیشه در تاریخ ماندگار ماند. شیرین از خسرو چهار فرزند به نام‌های نستور، شهریار، فرود و مردانشه بدنیا آورد که هر چهار فرزند وی در زندان کشته شدند.
داستان عشق او و خسرو پرویز و دلدادگی او و فرهاد در ادبیات ایران مشهور است. پس از این که خسرو پرویز بدست افسری جوان به نام مهرهرمز (که پدرش مرزبان نیم روز "بابل و عراق" بوده و دو سال پیش از این واقعه، به دست خسرو پرویز مجازات شده بود) کشته می‌شود، به پسرش شیرویه گفت که من به عنوان ملکه ایران باید بهترین مراسم سوگواری را برای پدرت خسرو پرویز بجا آورم و در حالی که زیباترین لباس و آرایش را داشت با متانت به همراه موبدان و بزرگان به تشیع جنازه خسرو پرویز پرداخت. پس از انجام مراسم از حاضران خواست که او را برای آخرین وداع با جنازه همسرش تنها بگذارند در آن هنگام با خنجری در کنار جسد همسرش، خود را کشت.

دغدویـــه
دغدو یـــه مادر زرتشت



دغدویه یا دوغدو مادر زرتشت است که اصلا از شهر ری بوده است. وی در آنجا با کوی ها و کرپن ها که مردم را گمراه می کردند و از آنها مرتب فدیه و قربانی می خواستند و دین را وسیله ای برای رسیدن به امیال و خواستهای ناروای خود کرده بودند به مبارزه پرداخت. پدر و مادرش چون جان او را در خطر دیدند او را نزد یکی از نزدیکان خود به آذربایجان فرستادند او در آنجا با پوروشسب ازدواج کرد و ثمره این پیوند همایون، زرتشت پیامبر بزرگ ایرانیان است.

کاساندان
کاساندان همسر کوروش بزرک

کاساندان یا کاساندانه تنها همسر کوروش بزرگ، شهبانوی ایران (ملکه جهان) دختر فرناسپه از شاه‌دختان و دختر فرناسپه هخامنشی از دودمانی بود که از نجبای پارس محسوب می‌شدند و پدر واجدادش در چند نسل شاه پارسیان بودند. کاساندان ملکه ۲۸ کشور آسیائی بوده و همواره در کنار همسرش کوروش بزرگ پادشاهی می‌کرده و پس از او نخستین فرد قدرتمند و سیاستمدار دربار هخامنشیان بشمار می‌آمده است.
او ۵ فرزند با نام‌های کمبوجیه، بردیا، آتوسا، رکسانه و ارتیستونه داشت. هر یک از فرزندان کاساندان و کوروش بزرگ به نحوی در تاریخ هخامنشیان دارای نقش تعیین کننده بوده‌اند و از نشانه‌ها چنین بر می‌آید که آنها از تربیتی خاص برخوردار بودند.
به نقل از هرودوت: کاساندان در ۶ نوامبر ۵۳۹ پیش از میلاد فوت کرد و هنگام مرگ وی در بابل ۶ روز همه به سوگواری همگانی فراخوان شدند. کاساندان قبل از کورش درگذشت و بعد از او کورش در اندوهی فراوان ماند و برای همیشه و به احترام همسرش تنهایی را برگزید. مقبره شهبانو کاساندانه در پاسارگاد، در کنار آرامگاه کوروش بزرگ می‌باشد.

آتوســا
آتوسا دختر کوروش کبیر



آتوسا در لغت به معنای خوش اندام است. همچنین به معنای قدرت و توانمندی نیز می‌باشد. آتوسـا (۵۵۰ تا ۴۷۵ پیش از میلاد مسیح) شهبانوی ایران یکی از برجسته‌ترین زنان در تاریخ ایران قدیم است. وی دختر کورش کبیر و کاساندان، خواهر کمبوجیه، و همسر پادشاه هخامنشی داریوش یکم، و مادر خشایار شاه بود.
آتوسـا بانویی زیبا، شاعر و هم ادیب بود و به نوجوانان پارسی درس ادبیات پارسی می‌داد. به خاطر خرد و اندیشه نیکویش داریوش با ایشان در مسائل مملکتی و سرنوشت ساز مشورت می‌کرد و نیز به ایشان اعتماد کامل داشت. اگر داریوش به منطقه‌ای لشگر می‌کشید شورای سلطنت برای اداره امور کشور تشکیل می‌شد و رئیس و مافوق همه در راس شورای سلطنت شهربانو آتوسا بود.
هرودوت در مورد زندگی سیاسی وی می‌گوید: آتوسا از قدرت فوق‌العاده‌ای برخوردار بود و علاقمند بود که در میدان کارزار نیز شوهرش را همراهی کند. وی همواره یاور فکری داریوش بزرگ بوده و چندین نبرد بزرگ را شخصاً فرماندهی کرده و یا با نقشه‌های جنگی او انجام گرفته است. از زمان مرگ او هیچ اطلاعی در دست نیست. تنها می‌دانیم تا زمانی که خشایار از جنگ یونان بر می‌گردد زنده بوده ‌است. احتمالا آرامگاه او در کنار آرامگاه داریوش کبیر در نقش رستم می‌باشد.
گفته می‌شود که "هما" در اساطیر ایران، بر مبنای یادمانهایی از "آتوسا شهبانوی پارسی" و رویدادهای دوران داریوش و خشایارشاه، همسر و پسرش شکل گرفته باشد. "هما" در افسانه‌های مردمی مرغ فرخنده ایست که گاه از آن با نام "مرغ سعادت" نیز یاد می‌شود و در این باورها همان مرغی است که اگر سایه او بر کسی افتد او را سعادتمند و اگر بر تارک کسی نشیند او را به شهریاری رساند و شاید واژه "همایون و همایونی" با این نام پیوند دارد.

یوتاب
یوتاب یکی از سرداران زن ایرانی



یوتاب در لغت به معنی درخشنده و بی‌مانند است. از یوتاب به عنوان یکی از سرداران زن ایرانی نام برده‌اند. یوتاب خواهر آریوبرزن سردار نامدار ارتش شاهنشاهی داریوش سوم بوده است وی در نبرد با اسکندر گجستک همراه آریو برزن فرماندهی بخشی از ارتش را بر عهده داشته است . او در کوه‌های بختیاری راه را بر اسکندر بست ولی یک ایرانی خائن راه را به اسکندر نشان داد و او از مسیر دیگری به ایران هجوم آورد. از یوتاب به عنوان شاه آتروپاتان (آذربایجان) در سال‌های ۲۰ قبل از میلاد تا ۲۰ پس از میلاد نیز یاد شده است. آریو برزن و یوتاب در راه وطن کشته شدند و نامی جاویدان از خود بر جای گذاشتند.



آرتمیـــــس
آرتمیـــــس نخستین و تنها بانوی دریاسالار جهان



آرتمیـس یا آرتمیـز در لغت به معنی راست گفتار بزرگ است. او نخستین و تنها بانوی دریاسالار جهان است. تاریخ نویسان یونان او را در زیبایی و برجستگی و متانت سرآمد همه زنان آن روزگار نامیده‌اند.
آرتمیس Artemis نخستین زن دریانورد ایرانی است که درحدود ۲۴۸۰ سال پیش فرمان دریاسالاری خود را از سوی خشایارشاه هخامنشی دریافت کرد. در سال ۴۸۴ پیش از میلاد فرمان بسیج دریایی برای شرکت در جنگ با یونانیان توسط خشایارشا هخامنشی صادر شد. آرتمیس فرماندار سرزمین کاربه با پنج فروند کشتی جنگی که خود فرماندهی آنها را در دست داشت به نیروی دریایی ایران پیوست. در این نبرد ایران موفق به تصرف آتن شد. در این نبرد نیروی زمینی ایران از ۸۰۰ هزار پیاده و ۸۰ هزار سواره تشکیل شده بود. نیروی دریایی ایران دارای ۱۲۰۰ کشتی جنگی و ۳۰۰ کشتی ترابری بود.
همچنین آرتمیس در سال ۴۸۰ پیش از میلاد در جنگ سالامین Salamine که بین نیروی دریایی ایران و یونان درگرفت شرکت داشت و دلاوری‌های بسیاری از خود نشان داد و با ستایش دوست و آشنا روبرو شد. او در یکی از دشوارترین شرایط در جنگ سالامین، با دلیری و بی‌باکی کم مانند توانست بخشی از نیروی دریایی ایران را از خطر نابودی نجات دهد و به همین دلیل به افتخار دریافت فرمان دریاسالاری از سوی خشایارشاه رسید. او به خشایارشاه پیشنهاد ازدواج نیز داد که بدلایلی این پیوند صورت نگرفت.
در سال‌های دهه شصت میلادی (دهه چهل خورشیدی) نیروی دریایی ایران، برای نخستین بار ناو شکن بزرگی را به نام یک زن نام گذاری کرد و او "آرتمیس" بود. ناو شکن آرتمیس در دوران خدمت "دریاسالار فرج الله رسایی" به آب انداخته شد و سال‌ها بر روی آبهای خلیج همیشه فارس پاسدار سواحل ایران بود.



گردآفـــرید
گُردآفرین یکی از پهلوانان سرزمین ایران



گردآفرید یا گُردآفرین یکی از پهلوانان سرزمین ایران که تاریخ از او به عنوان دختر کژدهم یاد می‌کند. در داستان رستم و سهراب گردآفرید با لباسی مردانه با سهراب رزم کرد و به دست او گرفتار شد ولی توانست خود را با تدبیر از دست سهراب برهاند. فردوسی بزرگ از او به عـــنوان زنی جنگو و دلاور سرزمین پاکان یاد می‌کند.

در شاهنامهٔ فردوسی نیز چنین آمده‌است:
زنی بود بر سان گرد سوار
همیشه به جنگ اندرون نامدار

سیندخت
سیندخت همسر خردمند مهرآب کابلی و مادر رودابه و مادربزرگ رستم



همسر خردمند مهرآب کابلی و مادر رودابه و مادربزرگ رستم که در همسری زال و رودابه و جلب موافقت مهرآب پدر رودابه به این وصلت نقش مهمی داشت و نیز در موقع تولد رستم از مادر، سیندخت یار و مددکار دخترش رودابه بود. کوتاه سخن اینکه سیندخت یکی از خردمندترین چهره های شاهنامه است.

رودابه

دختر مهرآب کابلی و همسر زال و مادر رستم که به روایت شاهنامه دلباختگی زال به او یکی از زیباترین صحنه‌های شاهنامه است. رودابه در موقع تولد رستم اولین سزارین را انجام داد. بنابر این، چنین زایمان‌ها را باید "رستمی" گفت نه سزارین. زیرا سزار قرن‌ها پس از تولد رستم به دنیا آمده است.

تهمینه

دختر زیباروی پادشاه سمنگان که شبیه همسر رستم بود. ثمره آن تولد سهراب است که داستان زندگی و مرگ دردناکش به دست پدر در شاهنامه فردوسی به تفصیل آمده است. تهمینه برای آنکه تمام وقت خود را صرف پرورش سهراب کند، با وجود جوانی و زیبایی ازدواج نکرد.

بانو گُشنــسب و زربانوی دلیـــر
بانو گُشنــسب و زربانوی دلیـــر دختر رستم



بانو گشسب (مخفف گشنسپ) به معنی "بانوی دارنده اسب نر" است که در جنگاوری هیچ کس یارای مقاومت با او را نداشت. بانو گُشنــسب دختر رستم و همسر "گیو" که نام وی در برزو نامه و بهمن نامه بسیار آمده است. یکی از مشهور ترین حکایت‌های او نبرد سگانه فرامرز، رستم و بانو گشنسب است که در هنگام کشتی پهلوانان را به خاک می‌افکند، دلیری این بانوی ایرانی مشهور است. او منظومه‌ای نیز بنام خود دارد که هم اکنون نسخه‌ای از آن در کتابخانه ملی پارسی و در کتابخانه ملی بریتانیا موجود است.
شهین سراج، پژوهش‌گر ادب و تاریخ : اگر بخواهیم ارزش پهلوانی دختر رستم را باز بکنیم ارزش حماسی و نقش حماسی این دختر از جایی شروع می‌شود که بهمن اسفندیار به کینه‌توزی خون اسفندیار به سیستان حمله می‌کند و زال را در قفس می‌اندازد و با فرامرز، پسر رستم جنگ می‌کند و عاقبت او را بر دار می‌زند. تنها کسی که در خاندان رستم در برابر بهمن حقیقتاً یک مقامت نظامی نشان می‌دهد و از آن باورهای رستم دفاع می‌کند به نظر من بانو گشنسب است. او است که این نبرد را ادامه می‌دهد و مانند پدرش که همیشه حامی پادشاهان ایران بوده ولی هیچ‌وقت سر فرود نیاورد. زربانو سردار جنگجوی ایرانی و دختر رستم و خواهر بانو گشنسب. او در سوارکاری زبده بوده است و در نبردها دلاوری‌های بسیار از خود نشان داده است. تاریخ نام او را جنگجویی که آزاد کننده زال، آذربرزین و تخوار از زندان بوده است ثبت کرد.

آذرناهیــــد
آذرناهیــــد ملکه امپراتوری ایران در زمان شاهنـــــــشاهی شاپور یکم



ملکه امپراتوری ایران در زمان شاهنـــــــشاهی شاپور یکم بنیانگزار ساسله ساسانی. نام این ملکه بزرگ و اقتدارات دولتی او در قلمرو ایــــران در کتیبه‌های کعبه زرتشت در استان فارس بارها آمده است و او را ستایـش کرده است.




هلاله - همای چهر آزاد
هلاله - همای چهر آزاد پادشاه زن ایرانی



پادشاه زن ایرانی که به گفته کتاب دینی و تاریخی (۳۹۱ یشتا ۲۷۴+۱ یشتا ۲) در زمان کیانیان بر اریکه شاهنشاهی ایران نشست. از او به عنوان هفتـــمین پادشاه کیانی یاد شده است که نامش را "همای چهر آزاد" و "همای وهمون" نیز گفته‌اند. او مادر داراب بود و پس از "وهومن سپندداتان" بر تخت شاهنشاهی ایران نشست. وی با زیبایی تمام سی سال پادشاه ایران بود. نوشتارها زیادی درباره رفتار و کردار او یادشده که او در مدت سی سال پادشاهیش هرگز خطائی نکرده و مردمان در زمان او همواره در آسایش و سلامت زندگی می‌کرده‌اند.

آریاتــس
آریاتــس یکی از سرداران مبارز و دلیر هخامنشیان



یکی از سرداران مبارز و دلیر هخامنشیان در سال‌های پیش از میلاد. مورخــین یونانی در چندین جا نامی از وی به میان آورده‌اند.



پریــــن - بانوی دانشمند ایرانی
پریــــن - بانوی دانشمند ایرانی



او دختر کی قباد بود که در سال ۹۲۴ قبل از مــیلاد هزاران برگ از نسخه‌های اوستا را به زبان پهلوی برای آیندگان از گوشه و کنار ممالک اریایی گرداوری نمود و یکبار کامل آن را نوشت و نامش در تاریخ ایران زمین برای همیشه تبت گردیده است.



آرتادخــت
آرتادخــت وزیر خزانه داری و امور مالی دولت ایران



وزیر خزانه داری و امور مالی دولت ایران در زمان شاهنشاهی اردوان چهارم اشکانی. به گفته کتاب اشکانیان اثر دیاکونوف روســــی خاور شناس بزرگ او مالیات‌ها را سامان بخشید و در اداره امور مالی کوچکتـــــرین خطایی مرتکب نشد و اقتصاد امپراتوری پارتیان را رونق بخشید. چنانچه برآمده است٬ از کارهای بزرگ او در گردآوری دارایی کشور٬ یکی جلوگیری از هزینه‌های بیهوده به ویژه درباریان و دیگری گرفتن باج و خراج از درآمد توانگران بوده است.


فــرخ رو
فــرخ رو نخستین بانوی وزیر در تاریـــــخ ایران



نام او به عنوان نخستین بانوی وزیر در تاریـــــخ ایران ثبت شده است. وی از طبقه عام کشوری به مقام وزیری امپراتوری ایران رسید.



فرانـــک

همسر آبتین و مادر فریدون که در رهاندن و زنده ماندن فریدون از دست دژخیمان ضحاک رنج‌ها برد و در به قدرت رسیدنش نقش اساسی داشت.

پــوراندخت و آزرمیــدخت
پــوراندخت و آزرمیــدخت شاهنشاه ایران در زمان ساسانی



پوراندخت شاهنشاه ایران در زمان ساسانی بود و زنی بود که بر بیش از ۱۰ کشور آسیایی پادشاهی می‌کرد. او پس از اردشیر شیرویه به عنوان بیست و پنجمین پادشاه ساسانی بر اریکه شاهنشاهی ایران نشست و فرامانروایی نمود. پوران خسرو منظور پوراندخت دختر خسرو پرویز است که زنی با کفایت و خردمند بود ولی متأسفانه به علت وضع آشفته و نابسامان آن دوران و جنگ‌های طولانی ایران و روم در زمان خسرو پرویز و نفوذ دین مزدک و نارضایی مردم از وضع موجود و در یکی از دشوارترین شرایط تاریخی ایران حکومت کشور را چند ماهی در اختیار داشت و پس از مرگ او حکومت به آزرم دخت رسید.
ملکه آزرمی دخت، آزرم، آزرمی، (۶۳۰م یا ۶۳۱م) (به معنی دختر پیر نشدنی) شاهنشاه زن ایرانی و سی و دومین شاهنشاه ساسانی، دختر خسروپرویز پسر هرمز پسر انوشیروان ملقبهٔ به عادله که پس از خواهر خویش پوراندخت لشکریان او را در تیسفون بپادشاهی برداشتند. فرمانرواى خراسان، سپهبد فرخ‌هرمز که یکى از مدعیان جدى سلطنت بود، ملکه را به همسرى خواست. در حالی که آزرمى‌دخت علناً وعده‌ى ازدواج به او داد، در نهان تدارک قتلش را دید (بنا به فرهنگ معین چون "آزرمیدخت نمی‌توانست علنا مخالفت کند"). رستم، پسر فرخ‌هرمزد، به خون‌خواهى پدرش لشکر به پایتخت کشید و پس از سرنگونی آزرمى‌دخت، ملکهٔ ساسانی را نابینا کرد. آزرمی دخت چهار ماه پادشاهی کرد. از کیفیت وفات این ملکه اطلاعی در دست نیست.

پاره ای از اشعار حکیم فردوسی در باره ی پوران دخت و آزرم دخت:
یکی دختری بود پوران بنام چو زن شاه شد کارها گشت خام
بزرگان برو گوهر افشاندند بران تخت شاهیش بنشاندند
چنین گفت پس دخت پوران که من نخواهم پراگندن انجمن
کسی راکه درویش باشد ز گنج توانگر کنم تانماند به رنج
مبادا ز گیتی کسی مستمند که از درد او بر من آید گزند
ز کشور کنم دور بدخواه را بر آیین شاهان کنم گاه را
یکی دخت دیگر بد آزرم نام ز تاج بزرگان رسیده به کام
بیامد به تخت کیان برنشست گرفت این جهان جهان رابه دست
نخستین چنین گفت کای بخردان جهان گشته و کار کرده ردان
همه کار بر داد و آیین کنیم کزین پس همه خشت بالین کنیم
ر آنکس که باشد مرا دوستدار چنانم مر او را چو پروردگار
کس کو ز پیمان من بگذرد بپیچید ز آیین و راه خرد



منیــــژه
منیــــژه دختر افراسیاب



دختر افراسیاب که بیژن سردار معروف ایرانی دلباخته او گردید و به بند اسارت افراسیاب افتاد و به دستور افراسیاب او را به چاهی که به همین نام معروف است انداختند تا سرانجام رستم که خود را به صورت بازرگانی درآورده بود توانست او را نجات بخشد.

کتایـــون
کتایـــون دختر قیصر روم همسر گشتاسب شاه



دختر قیصر روم همسر گشتاسب شاه و مادر اسفندیار و یکی از اولین کسانی که کیش زرتشت را پذیرفت. موقعی که اسفندیار به دستور گشتاسب می‌خواست به جنگ رستم برود کتایون به سختی با رفتن او مخالف بود و او بخردانه پند داد ولی اسفندیار نپذیرفت و در جنگ با رستم کور و سپس کشته شد و کتایون با غم و دردی جانکاه به سوگ فرزند نشست.


همــــــا
همــــــا ملکه نامداری از سلسله کیانیان



دختر اسفندیار و خواهر بهمن و ملکه نامداری از سلسله کیانیان.

نگان
نگان از سرداران ساسانی



که در لغت به معنی کامروا و پیروزمند است. وی از سرداران ساسانی بود که با تازیان دلاورانه جنگید. دلاوری‌های شکوهمندانه او در جنگ‌های چریکی با سپاه تازیان زبان زد ایرانیان بود و تازیان بهنگام حمله‌های او از مقابلش پا به فرار می‌گزاردند.



آپارنیک

همسر رستم فرخزاد که همچون یک شیر زن، به همراه او تا آخرین قطرهُ خون با تازیان متجاوز دلیرانه جنگید.



سورا
سورا دختر اردوان پنجم



در لغت به معنی گلگون رخ٬ که دختر اردوان پنجم بود و سمت سپهبدی داشت و دست راست پدر بود و در جنگ‌ها دلاورانه همراه پدر می‌جنگید.




کُردیـــه
کُردیـــه خواهر خردمند بهرام چوبین



خواهر خردمند بهرام چوبین (در دوره ساسانیان). بهرام چوبین که یکی از اهالی شهر خفر جهرم و از کردان بوده و خواهر بهرام به نام " کردیه" همسر اردشیر بابکان بوده است. کُردیـــه پس از برادرش٬ فرماندهی را به دست می‌گیرد و در میدان‌های نبرد٬ ‌آنچنان بیباکی و شایستگی از خود نشان می‌دهد که همگان را به ستایش وامیدارد. او در رده سپهسالاری سپاه برادرش در جنگ تن به تن با "تور" فرمانده نیروی خاقان چین٬ او را شکست می‌دهد و سپاهش را تار و مار می‌کند.



سوسن
ملکه سوسن همسر یزدگرد سوم



ملکه سوسن همسر یزدگرد سوم بود که بنا بدرخواست او یزدگرد شهر "جی" را که بعدها به نام یهودیه شهرت گرفت، بنا کرد و در آن مکان دین یهود (یهودیان) را سکنا داد. محله یهودی نشین همدان را هم همین ملکه بنا نمود. در لنجان نزدیکی اصفهان، یک مرکز دیگری موجود می‌باشد که از آثار همین ملکه می‌باشد که با نام جدیدی بنام پیربکران نامگزاری شده است.
یربکران شهر کوچکی در مرکز ایران (سی کیلومتری غرب اصفهان) است. مقدس‌ترین عبادت‌گاه یهودیان در این شهر است. پرفسور هرتسل باستان شناس سرشناس آلمانی در یادداشت‌های خود در کتابی به نام تاریخ باستان شناسی ایران می‌گوید "در منطقه‌ی فلاورجان اصفهان اثر دیگری از ملکه سوسن همسر یزدگرد سوم یافتم که به اسم پیربکران خوانده می‌شود. "سارا (سَرَح) بت آشر" (یعنی سارا دختر آشر) نوه‌ی حضرت یعقوب است. کسی که برای نخستین بار خبر زنده بودن حضرت یوسف را به یعقوب می‌دهد، و یعقوب نیز به پاس این خبر خوش او را به داشتن عمر جاودان دعا می‌کند. سارا در محلی که اکنون به سارا خاتون معروف است، غیب می‌شود و عمر جاودانه پیدا می‌کند.
نام تنی چند از سرداران و جنگاوران زن که از زمان مادها هخامنشیان٬ ‌اشکانیان و ساسانیان به جا مانده اند ولی شوربختانه از کارهایشان هنوز آگاهی چندانی در دست نیست٬ چنینند.

 

چ طولانی شد!ببخشید!

Hermion.snape

حقیقت

درد و دل یک زن ایرانی...یک حقیقت...

پیاده از کنارت گذشتم، گفتی: "قیمتت چنده خوشگله؟"

سواره از کنارت گذشتم، گفتی: "برو پشت ماشین لباسشویی بنشین!"

در صف نان، نوبتم را گرفتی چون صدایت بلندتر بود!

در صف فروشگاه نوبتم را گرفتی چون قدت بلندتر بود!

زیرباران منتظر تاکسی بودم، مرا هل دادی و خودت سوار شدی!

در تاکسی خودت را به خواب زدی تا سر هر پیچ وزنت را بیندازی روی من!

در اتوبوس خودت را به خواب زدی تا مجبور نشوی جایت را به من تعارف کنی!

در سینما نیکی کریمی موقع زایمان فریاد کشید و تو پشت سر من بلندگفتی: "زهر مار!"

در خیابان دعوایت شد و تمام ناسزاهایت فحش خواهر و مادر بود!

در پارک، به خاطر حضور تو نتوانستم پاهایم را دراز کنم!

نتوانستم به استادیوم بیایم، چون تو شعارهای آب نکشیده میدادی!

من باید پوشیده باشم تا تو دینت را حفظ کنی!

مرا ارشاد می کنند تا تو ارشاد شوی!

تو ازدواج نکردی و به من گفتی زن گرفتن حماقت است!

من ازدواج نکردم و به من گفتی ترشیده ام!

عاشق که شدی مرا به زنجیر انحصارطلبی کشیدی!

عاشق که شدم گفتی مادرت باید مرا بپسندد!

من باید لباس هایت را بشویم و اطو بزنم تا به تو بگویند خوش تیپ!

من باید غذا بپزم و به بچه ها برسم تا به تو بگویند آقای دکتر!

وقتی گفتم پوشک بچه را عوض کن، گفتی بچه مال مادر است!

وقتی خواستی طلاقم بدهی، گفتی بچه مال پدر است!

نه دیگر من به حقوق خود واقفم، و برای گرفتن برابری در مقابل تو تا به انتها استوار و مستحکم ایستاده ام زیرا به هویت خود رسیده ام، به هیچ وجهی از حق خود نخواهم گذشت.

من با تو برابرم، مرد

احتیاجی ندارم که تو در اتوبوس بایستی تا من بنشینم

احتیاجی ندارم که تو نان آور باشی

احتیاجی ندارم که تو حامی باشی

خودم آنقدر هستم که حامی خود و نان آورخود باشم

با تو شادم آری، اما بدون تو هم شادم!

من اندک اندک می آموزم که برای خوشبخت بودن نیازمند مردی که مرا دوست بدارد نیستم

من اندک اندک عزت نفس پایمال شده خود را باز پس می گیرم

به من بگو ترشیده، هرچه می خواهی بگو.اما افتخار همگامی با مرا نخواهی یافت تا زمانی که به اندازه کافی فهمیده و باشعور نباشی!

گذشت آن زمان که عمه ها و خاله هایم منتظر مردی بودند که آنها را بپسندد و در غیر اینصورت ترشیده می شدند و در خانه پدر مایه سرافکندگی بودند

امروز تو برای هم گامی با من (و نه تصاحب من - که من تصاحب شدنی نیستم) باید لیاقت و شرافت و فروتنی خود را به اثبات برسانی

حقوقم را از تو باز پس خواهم گرفت. فرزندم را به تو نخواهم داد

خودم را نه به قیمت هزار سکه و یک جلد کلام الله که به هیچ قیمتی به تو نخواهم فروخت

روزگاری می رسد که می فهمی برای همگامی با من باید لایق باشی - و نیز خواهی فهمید همگام شدن با من به معنای تصاحب من یا تضمین ماندن من نخواهد بود

هرگاه مثل پدرانت با من رفتار کردی بی درنگ مرا از دست خواهی داد

ممکن است دوست و همراه تو شوم اما ملک تو نخواهم شد ...

 

این حقیقت دارد...

Hermion.snape

قدر نشناسی در این حد!

مادرم ... آئینه ام...

مادر کودکش را شیر می دهد
                      و کودک از نور چشم مادر
                                                خواندن و نوشتن می آموزد

وقتی کمی بزرگتر شد
                          ... کیف مادر را خالی می کند
                                                             تا بسته سیگاری بخرد

بر استخوان های لاغر
                         و کم خون مادر راه می رود
                                                تا از دانشگاه فارغ التحصیل شود

وقتی برای خودش مردی شد
                                 پا روی پا می اندازد
                                                   و در یکی از کافه تریاهای روشنفکران
کنفرانس مطبوعاتی ترتیب می دهد و می گوید :
 
عقل زن کامل نیست
 
منبع:"آزادترین دختر دنیا"
ادامه نوشته

The truth I am a GIRL . I am SMART and I know every thing

                   IN THE NAME OF GOD        

تاریخ: ۲۰ دسامبر

. احساس خوبی دارم

در حیاط خانه مشغول بازی کردن بودم وکامیون حمل بار را که وسایل همسایه جدید را خالی می کرد تماشا می کردم که ناگهان دختر همسایه جدید از راه رسید 

همان کسی بود که همیشه منتظرش بودم ! به محض اینکه دیدمش فهمیدم . یک پیراهن چهارخانه بامزه تنش بود وچشم ها و موهایش قهوه ای بود . توی ذهنم مجسم می کردم که با او دوست شده ام

احساس میکردم قلبم وارونه شده است

قلبم به تاپ تاپ افتاده بود . نمی توانستم تمرکز کنم

هیجان زده شده بودم . یک مرتبه متوجه شدم یکراز بزرگ دارم. "چشم های مان به هم دوخته شد ." این جمله را توی کتابی خوانده بودم که مامانم کنار تختش گذاشته بود . حقیقت داشت . وقتی به چشم های قهوه ای اش نگاه کردم احساس کردم خیلی وقت است همدیگر را می شناسیم . وقتی به او نگاه می کردم دستپاچه می شدم

اثر : Barbara Becker Holstein

Violet.Baudelaire 

A Girl Like You

she is a girl who changes mind,

takes chances,turns heads,listens.

she is the first to arrive,the last to leave,the first to lend a hand.

she is a girl who remembers,pauses,makes an effort,laughs,she is unique,irreplaceable,real.

that girl is...you!

دختری مثل تو

دختری است که افکارش را تغییر میدهد,تغییرات را میپذیرد,اطرافش را به دقت میبیند و گوش میدهد.

او اولین کسی است که وارد جایی میشود و آخرین کسی است که خارج میشود.

اولین کسی است که به کمک دیگران میشتابد.

دختری است که همه چیز را به خاطر میسپارد,

درنگ میکند,تلاش میکند و میخندد.منحصر به فرد,بی نظیر و صمیمی است,

دختری مثل...تو!

hermion.snape

ادامه نوشته